در فرانسه لوئی بریل
, که خود نابینا بود نظام نوشتاری را که امروز مورد استفاده است, برای ما نابینایان ارائه نمود. البته الفبای بریل به پایه ی نظامی بنا شد که پیش از این توسط یک افسر فرانسوی به نام (چارل بابید) ابداع شده بود.بدین ترتیب روش بریل
, جایگزین حروف برجسته ای شد که قبلاً مورد استفاده بود.به هر حال این روش به سرعت مورد قبول همگان قرار نگرفته و بحثهای زیادی بر سر این موضوع سر گرفت که از بین روشهای بریل و نقاط برجسته ای که بعدها ابداع شده بود کدام بهتر است
.در سال
1932 الفبای بریل برای زبان انگلیسی به صورت استاندارد درآمد. (لون فلد 1983) به خوانندگان نابینا امکان داد تا صرف نظر از اینکه چه کسی آنها را تربیت میکند مطالب را بخوانند.هر واحد اساسی بریل
, یک سلول چهار گوشه ایست که در آن یک تا شش نقطه وجود دارد. برای مثال: در الفبای درجه ی یک هیچ فرم مخفی شده ای وجود ندارد حال آنکه در درجه دو بریل شامل 189 کلمه ی کوتاه و 31 علامت نقطه گذاری و ترکیبیست.با توجه به اینکه الفبای درجه یک بریل جنبه ی حرفی دارد یادگیری آن ساده تر است
. اما الفبای درجه دو بریل به علت اینکه جای کمتری را اشغال میکند و نوشتن و خواندن آن ساده تر و سریعتر است با استفاده ی بیشتری رو به رو گردیده است.در خط بریل اصولاً دو نظام برای نوشتن وجود دارد
. نظام پرکینز و نظام سوزنی و صفحه ای.سیستم پرکینز
:این دستگاه دارای شش کلید است که هر یک مخصوص یکی از شش نقطه ایست که در هر سلول وجود دارد
. وقتی کلیدها را به صورت همزمان فشار میدهیم یک نقش برجسته روی کاغذ به وجود میآید.دستگاه های سوزنی و صفحه ای به لحاظ عمل از پرکینز ساده تر اما به کار گیری آن مشکلتر است
. باید با یک وسیله ی که نوک سوزن مانند دارد از طریق سوراخهایی که روی صفحه ای که کاغذ را بین دو نیمه ی خود نگاه میدارد فشار وارد کرد. البته باید متذکر شوم که کاغذهای بریل از لحاظ ضخامت از کاغذ های معمولی محکمتر و پهنتر است. پیشرفت کار در نظام سوزنی و صفحه ای کندتر از نظام پرکینز است.تحقیقات نشان میدهد که خواندن خط بریل خیلی شبیه به برآیندهاییست که کودک بینا برای خواندن خطوط چاپی باید بیاموزد
. با این تفاوت که فرد نابینا باید برای خواندن کلمات و جملات از خانه های چهارگوش استفاده کند.یادگیری خط بریل خیلی پیچیده تر از خط چاپیست
. هنری نن (1953) عقیده دارد کلمات کوتاه در خط بریل جنبه ی منطقی ندارند و با قوانین فونتیک مطابقت نمیکنند. علاوه بر این با توجه به ویژگیهای خط بریل خواندن آن در مقایسه با خواندن خطوط چاپی دشوارتر است. چه خواندن خط بریل به میزان زیادی بر حافظه متکیست. با توجه به اینکه واحد ادراکی بر اساس خانه هایی که هر کدام از دیگری مجزاست استوار است ما نابینایان ناگزیریم مطالب را به صورت متوالی ادراک کنیم. به عبارت دیگر ما نمیتوانیم مجموعه ای از لغات را به یک باره و آنطوری که افراد بینا میتوانند خطوط چاپی را بخوانند ادراک نمائیم. هنری نن همچونین خاطرنشان میسازد که احتمال وقوع وارونه خوانی و وارونه نویسی در خط بریل بیشتر است و طبعاً به علت استفاده از نشانه های مخفف شده مسائل دیکته و هجی کردن نیز بیشتر است.عامل دیگر که مفید بودن خط بریل را محدود میسازد این است که کتابهایی از نوع آن ببسیار بزرگ و در نتیجه فضای زیادی را اشغال میکند
.قبل از هر چیز اجازه بدهید از شما به خاطر اینکه این وبلاگ را برای دیدن انتخاب کردید تشکر کنم
! من دانشجوی سال چهارم رشته ی مشاوره هستم. (در ضمن نابینا) دوستان عزیزم بهتر است کمی شما را با خودم و طرز کارم آشنا کنم و علت ساخت این وبلاگ را برای شما توضیح دهم. از کودکی خیلی به نوشتن علاقه داشتم. یادم میآید زمانی که پنج شش ساله بودم و هنوز درست با خط بریل آشنا نبودم فکر میکردم من هم میتوانم مثل بچه های فامیل هم سن و سال خودم با مداد بنویسم. همیشه با این تصور شیرین منتظر بودم تا به مدرسه بروم و معلممان به من یاد دهد که چگونه مداد را به دست بگیرم. آنوقت مانند بچه های بزرگتر، جعبه ی مداد و یک دفتر به دست بگیرم و به پدر و مادرم بگویم:ببینید من چه نوشتم؟ و آنها هم دفتر را از دست من بگیرند و راجع به نوشته هایم اظهار نظر کنند. اما وقتی به مدرسه رفتم, معلم با یک کاغذ عجیب و غریب و یک مداد که نوک آن از میخ هم تیزتر بود و یک وسیله ی عجیب دیگر به نزد من آمد و گفت که وسیله ی نوشتن تو با اینهاست و فقط افراد نابینا میتوانند نوشته های تو را بخوانند حسابی ناراحت شدم. البته سعید, برادرم هم که نابیناست,و قبلا با این خط آشنا بود، تا حدودی مرا هم آشنا کرده بود ولی من حاضر نبودم بپذیرم که من هم باید از این خط استفاده کنم! دوست داشتم طوری میتوانستم بنویسم که همه ی افراد و نه فقط نابینایان, بتوانند مطالبی را که مینویسم بخوانند و راجع به نوشته ام اظهار نظر کنند! بزرگتر که شدم کم کم به این وضع عادت کردم و مطالبم را فقط برای افراد نابینا مینوشتم! دیگر میدانستم که نباید از خودم توقع داشته باشم که بتوانم با خودکار و رنگهای مختلف بنویسم. اما باز هم منتظر بودم که یک اتفاق تازه ای بیفتد که من هم بتوانم به هر وسیله که شده برای یک بار هم چیزی بنویسم که پدر و مادرم هم بفهمند که من چه نوشته ام. حتی گمان میکردم که هیچوقت نمیتوانم مانند دوستان بینایم از تلفن همراه استفاده کنم و برایشان پیامک بفرستم. اما خوشبختانه پیشرفت علم و تکنولوژی سبب شد که من به این آرزوهای دیرینه ام دست پیدا کنم. ساخت برنامه ی گویاساز به نام talks برای تلفن همراه که قادر است خواندن و ارسال متن پیامکها را به راحتی برای ما امکانپذیر کند. و ما به راحتی میتوانیم برای دوستان بینای خود پیامک ارسال کنیم.همچنین ساخت نرم افزار های صفحه خوان انگلیسی به نام jaws و پارسآوا, نوید و نور محمد «ص» برای خواندن متون فارسی computer که قادرند امکان خواندن و نوشتن متنهای فارسی و انگلیسی را به راحتی برای کاربر فراهم کنند این شد که نور امیدی در دل من زنده شد و خرسند از اینکه دیگر فرقی بین من و شما نیست و دوستان بینا و نابینا هر دو میتوانند نوشته هایم را بخوانند. ابتدا برای دوستانم نامه هایم را تایپ و پرینت میگرفتم اما به تدریج بعد از آشنایی با اینترنت و وبلاگ تصمیم گرفتم مطالبم را به همه ی شما تقدیم کنم. با ساخت وبلاگی در بلاگفا کارم را شروع کردم. و اکنون پس از آشنایی با پارسیبلاگ و امکانات بیشتر آن به جمع شما پیوستم. وبلاگی که در سایت بلاگفا داشتم دارای اشکالاتی بود که امیدوارم بتوانم در این وبلاگ رفع کنم.دوستان گلم
, من صمیمانه منتظر حضور گرم شما در اینجا هستم .پس هر پیشنهاد و انتقادی دارید با من مطرح کنید به سؤالات شما در هر زمینه که باشد در صورت امکان پاسخ خواهم داد.به هر حال با آرزوی موفقیت هرچه بیشتر دست اندر کاران این نرمافزارها، یا علی مدد.